در مسیر تولید و خلق محتوا چه به نبوغ معتقد باشیم و چه به تلاش، زحمت و پشتکار، زمانهایی فرا میرسد که احساس میکنیم به بنبست خوردهایم؛ انگار که هیچ خبری از ایدههای تازه نیست، واژهها از مغزمان فرار میکنند و ما میمانیم و یک برگۀ خالی که باید بنشینیم و نگاهش کنیم.
اینجور مواقع ممکن است دچار یأس شویم، جملاتی با این سروشکل را با خودمان مرور کنیم: «هیچوقت نمیتوانم یک کار را درستوحسابی به آخر برسانم.»، «من همیشه…»، «من هیچوقت…» و شروع به سرزنش خودمان کنیم؛ اما همیشه روشهای بیمهمانندی وجود دارند که از روند خلاقیت ما در مواقع آسیبپذیری حمایت کنند. یکی از این روشها پناه بردن به کارهای روزمره و فعالیت بدنی است که میتواند فشار و استرس ذهنی را کاهش دهد.
مطمئنم که همۀ ما داستان ارشمیدس را شنیدهایم، «یافتم، یافتم» درست زمانی رخ داد که او میخواست حمام کند. حالا فرض کنید که بهجای حمام رفتن، پشت میزش مینشست و میگفت تا فلان مسئله را حل نکردهای حق نداری از جایت جم بخوری.
پیادهروی هم که دیگر احتیاجی به توضیح ندارد. بسیاری از نویسندگان و فلاسفه افکار و نوشتههای خود را حین پیادهروی خلق کردهاند. معروفترین این افراد، مشائیان به معنی راهروندگان بودند و ارسطو نمونه بارز آنها بود. این افراد حین راه رفتن، تدریس، گفتگو و مباحثه میکردند.
همین حالا هم آدمهایی که سرشان به تنشان میارزد، خیلی وقتها بهجای کارهای خیلی مهم، وقت خود را به کارهای پیشپاافتادهای همچون شستن ظرفها میگذرانند، مثل کی؟ مثل بیل گیتس. طبق اخبار منتشره، شستن ظرفهای شام با آقای بیل گیتس است. او معتقد است که این کار استرس را کاهش میدهد و مغزش را برای فعالیتهای مهمتر آماده میکند.
تحقیقات بسیاری نشان داده است که انجام فعالیتهای غیرفکری و بهرهگیری از حواس پنجگانه میتواند مغز را برای کارهای مهمتری که قرار است انجام دهد، آماده کند؛ بنابراین بد نیست این بار که فکر کردیم در یافتن ایدههای تازه به بنبست خوردهایم، شستن ظرفهای خانه را امتحان کنیم!
با سلام
مطالب این سایت آرامش
بخش دوست داشتی ؛ راه گشا
و آموزنده است .با سپاس
سپاس زهرا جان
خوشحالیم که با ما همراه هستید.
برای ما بیشتر بنویسید.