پیچیدگی کسب‌وکار تولید محتوا

نمی‌دانم این کلمه «محتوا» را کدام شیرپاک‌خورده‌ای انداخت توی زبان شیرین فارسی.

به گمانم یک بلای جدید بود که افتاد به جان ما، در واژه‌یاب که جستجویش می‌کنم این‌طور می‌گوید: «آنچه درون چیزی قرار دارد»؛ آخر این هم شد کلمه؟

آدم بیشتر یاد بی‌محتوایی، بی‌اخلاقی و این‌جور چیزها می‌افتد.

یک‌وقت‌هایی یک کلمه‌هایی فی‌نفسه شیک هستند، مثلاً نگاه کنید به کلمهٔ «گرافیک»، خیلی شیک و شکیل است؛ اما دربارهٔ محتوا واقعاً آدم شرمنده می‌شود.

شاید آن روزها خاطرتان باشد، شاید هم عمرتان قد ندهد زمانی که رشتهٔ گرافیک وارد دنیای روزمره و دانشگاهی شده بود و طیف وسیعی از علاقه‌مندان و نوگراها به سمت آن رفته بودند تا خیلی چیزها را یاد بگیرند، از تخصص چاپ و عکاسی گرفته تا طراحی و بسته‌بندی و بازاریابی و با چه مشکلات و دشواری‌هایی روبه‌رو بودند، هم در مواجهه با خانواده‌ها و هم در فضاهای کاری.

آن‌وقت‌ها گرافیک نوعی رشتهٔ تجملاتی به‌حساب می‌آمد که مخصوص قشر مرفه و بی‌درد و فرنگ‌رفته بود؛ مخصوص کسانی که به تأمین معاش خود احتیاجی نداشتند.

سال‌ها گذشت و این رشته حداقل در سطح دانشگاهی‌اش جا افتاد به‌خصوص وقتی‌که شرکت‌های خصوصی به‌تدریج زیادتر شدند و کسب‌وکار سنتی و بازاری جای خود را به سازمان‌ها و شرکت‌های کوچک و بزرگ دادند و صاحبان آن‌ها مجبور شدند برای سروشکل دادن به کسب‌وکارشان بروند سراغ دخترخاله‌ای، پسرعمویی که در این رشته درس خوانده بود و بیکار بود تا برایشان طرحی بزند که هم بشود لوگویشان، هم بزنند سربرگ و روی کارت و آخرسر هم شاکی و غرولند کنان با چندرغاز (در خوش‌بینانه‌ترین حالت) سروته قضیه را سرهم بیاورند.

حالا بیاییم سرعت تغییرات را ضرب‌در نمی‌دانم چند کنیم و برسیم به جایی که هیچ چیز شبیه قبل نیست.

دنیایی که کسب‌وکارهایش بر بستر اینترنت است و رقابت و سرعت و باوجود شبکه‌های اجتماعی و موبایل‌های هوشمند هیچ‌چیزی مثل سابق عمل نمی‌کند که کسب‌وکار بکند و آن‌وقت برسیم به مفهومی به نام «محتوا» که هم بی‌کلاس است و هم هر چیزی درونش جا می‌شود: از هنر و گرافیک و عکاسی و کدنویسی گرفته تا مدیریت و بازاریابی و فروش و سود.

آن‌وقت من و شما می‌آییم از کلمه‌ای مثل «محتوا» (برابر content) و «تولید محتوا» استفاده می‌کنیم تا خودمان را به‌عنوان یک کسب‌وکار به دیگران بشناسانیم، دلمان خواست، می‌توانیم استراتژی و بازاریابی را بزنیم تنگش تا شاید باکلاس‌تر به‌حساب بیاییم تا خانواده‌ها را از نگرانی دربیاوریم و بعدش برویم با کارفرماهایی سروکله بزنیم که هنوز به ضرورت و اهمیت این رشته غیردانشگاهی پی نبرده‌اند و برایشان توضیح دهیم که محتوا چیست و «تولیدکننده محتوا» کیست.

می‌دانم، جا انداختن این رشته هم مانند گرافیک، به صبر و زمان نیاز دارد و البته به افرادی که بتوانند خودشان به‌عنوان تولیدکننده محتوا، سریع، یادگیرنده و به‌روز باشند که به قول حافظ شیراز:

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند         بر اثرِ صبر نوبتِ ظفر آید

 

کانال محتواتیم در تلگرام | صفحۀ محتواتیم در اینستاگرام

2 پاسخ

  1. چه زیبا به این موضوع پرداخته‌اید.
    واقعاً این رشتۀ نوپا با عنوان مبهمش نیاز به شناختن و شناساندن دارد.
    پرداخت‌تان به مسئله از آغاز بسیار جذاب بود و انتهای نوشته‌تان نیز تأمل‌برانگیز.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *