پیچ خطرناک تولید محتوا
خلق یک اثر کار دشواری است. میخواهد کشیدن نقاشی باشد، دوختن لباس باشد یا نوشتن یک متن.
اول در ذهنت شکلی از آنچه را میخواهی بسازی در نظر میگیری. بعد دستبهکار میشوی. ابزار را بر میداری، رنگ و قلممو، سوزن و نخ و پارچه، یا قلم و کاغذ را.
شروع میکنی.
ابتدا کلیت طرح را در میآوری، الگوی لباس را میکشی، مسیر نوشته را مشخص میکنی.
بعد شروع به تراشیدن تکههای اضافی میکنی، سایه و روشنها را روی نقاشی پررنگتر میکنی، ایرادهای کار را میگیری و کلمات اضافی را خط میزنی.
در این مرحله باید چیزی که ساختی شبیه تصویری باشد که در ذهنت بود. ولی در اکثر موارد فاصله زیادی است بین آنچه در نظر داشتی و آنچه جلوی رویت است.
همینجا است که برداشتن گام بعدی سخت میشود. با خودت میگویی من استعدادش را ندارم. میل پریدن به شاخهای دیگر رهایت نمیکند.
میخواهی تمام رنگها، پارچهها و قلم و کاغذها را از زندگی بیرون بریزی.
این بخش از مسیر، تنگهای است که بیشتر افراد نمیتوانند از آن عبور کنند. پیچ خطرناکی که ماشینهای زیادی را به دره میاندازد. همینجاست که باید سعی کنی ناتوانیهای خودت را بپذیری و تلاش کنی کمکم آنها را از میان برداری.
تکنیکهای نقاشی را یاد بگیری و رنگها را خوب بشناسی تا بتوانی تصویری شبیه به آنچه در ذهن داری روی بوم نقاشی پیاده کنی.
بتوانی بر قیچی و سوزن خیاطی مسلط شوی تا لباسی را بدوزی که همانطور روی تن بایستد که خواسته بودی.
واژهها را مطیع خود کنی تا کنار هم ردیف شوند و پیامی را که تو خواستی منتقل کنند.
گامهای پیوسته در مسیر خلق و آفرینش یک اثر کمک میکنند که بهتدریج به ایدهآلی که در ذهن داریم نزدیکتر شویم.
در زمینه تولید محتوا هم میکوشیم با انتشار محتوا توجه مخاطب را به کسبوکار و خدمتی که ارائه میدهیم جلب کنیم.
ممکن است ابتدا به نتیجه مورد انتظار نرسیم یا حاصل کار چیز متفاوتی از آب در بیاید؛ اما با تکرار و تداوم میتوانیم در ذهن مخاطب تصویری رسم کنیم که بیشترین شباهت را به فضای کسبوکار ما داشته باشد و از پیچ خطرناک تولید محتوا به سلامت عبور کنیم.