زیبا مغربی

محتوا پادشاه است؟

راستش محتوا یکی از عجیب‌وغریب‌ترین مفاهیمی است که تا به امروز با آن برخورد کرده‌ام؛ مفهومی که کمتر کسی توانسته تعریف دقیقی از آن به دست دهد، آن هم در زمانه‌ای که ظاهراً همه چیزش را شتاب و تغییر تعریف می‌کند.

زمانی چنین حکایت شده بود که محتوا پادشاه است اما هنوز چندان از پادشاهی‌اش نگذشته بود که تغییر و تحولاتی روی داد و پادشاهی‌اش مشروطه شد و بعد منتقدان هزار و یک دلیل آوردند که دیگر این محتوا نیست که پادشاه است و آن‌که پادشاه است، نحوه برخورد و درگیری مخاطب با ماجرا است؛ او است که تعیین می‌کند که محتوا چه‌کاره است، نه کسی که آمده، جمله‌ای گفته و تاج پادشاهی را بر سر محتوا گذاشته و رفته است.

به‌این‌ترتیب بود که محتوا، به خاطر گستردگی فعالیت‌های تحول‌خواهانة رسانه‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی، کم‌کم از حالت پادشاهی درآمد و چهره‌ای مردمی‌تر و دموکراتیک‌تر به خود گرفت و رسماً از مقام پادشاهی معزول گشت.

بعدش متخصصان فن نشستند و فکر کردند تا ببینند چطور می‌شود مخاطب و نحوة تعاملش را اندازه بگیرند و متر و معیاری به تولیدکنندگان محتوا بدهند که در جهت رضایت او عمل کند.

این طور شد که محتوا از آن حالت خودشیفتگی‌اش درآمد و چشم به چشم مخاطب دوخت و دقیقاً با همین روحیه توانست ارج و رتبه‌ای برای خود پیدا کند.

باوجود تغییرات مداوم زندگی در زمانة ما، یک چیزهایی همیشه ثابت‌‌اند و پرطرفدار، چیزهایی شبیه حمایت، اعتماد، صداقت و خدمت‌رسانی؛ و محتوا نیز از این قضیه مبرّا نیست. همین مفاهیم هستند که محتوا را نه وسیله‌ای برای فروش بیشتر که ابزاری برای خدمت‌رسانی بهتر تعریف می‌کنند.

آنچه اصیل است به زمان احتیاج دارد تا شناخته شود، اعتبار بگیرد و محک بخورد و باقی بماند؛ محتوا هم با همة تغییرات و شتاب‌ها می‌تواند مثل همیشة خدا به کارش برسد و با تداوم و ارزش‌آفرینی به مقامی برسد که شایستگی‌اش را دارد.

 

کانال محتواتیم در تلگرام صفحۀ محتواتیم در اینستاگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *