آدم محتوا
چه کسی آدمِ دریا است؟ آنکه هرروز به قلب آن میزند یا آنکه هر از چند گاهی، یکی دو روزی را کنار ساحل سپری میکند و از زیباییهای طبیعی و آرامشش بهره میبرد؟
راستش بسیاری از ما دریا را فقط از دور میشناسیم و از تماشای زیباییها و صحنههای شگفتانگیزش لذت میبریم. بسیاری از ما هیچگاه با دریا زندگی نکردهایم، به دل آن نزدهایم و از بازیها و سختیهایش خبر نداریم.
مطمئنم که «پیرمرد و دریای» همینگوی را اگر هم نخوانده باشید، داستانش را حتماً شنیدهاید؛ داستان ماهیگیری پیر که هر روز به دریا میزد و گرفتن یا نگرفتن ماهی هیچ نقشی در این تعهد هر روزهاش نداشت، دریا زندگیاش بود و زندگی بدون آن برایش ناممکن.
همینگوی، داستان ماهیگیری پیر را ترسیم میکند که سرسختی و شکستناپذیریاش شبیه داستان زندگی خود اوست، نویسندهای لجوج، ماجراجو و شکستناپذیر که خودش هم از کودکی علاقه وافری به ماهیگیری داشت.
او شخصیت داستانش را پس از ۸۴ روز ناکامی دوباره به دریا میفرستد و درنهایت آنچه سانتیاگوی پیر با خود به ساحل میآورد، اسکلت ماهی عظیمالجثهای با سر و دم است: پیروزی همراه با شکست.
نسبت خیلی از ماها با محتوا، شبیه گردشگرانی است که چند صباحی را کنار دریا میگذرانیم و بعد میرویم سروقت زندگیمان. آدمهای کمی مثل ماهیگیر همینگوی، آدمِ دریا هستند و آن را با همه کامیابیها و ناکامیهایش میخواهند.
واقعیت این است که چه ماهیگیر باشیم، چه نویسنده و چه تولیدکننده محتوا، باید آدمِ این کار باشیم. اینکه استعدادش را داشته باشیم کافی نیست، باید در آن خانه کنیم.
کامیابی همواره از آنِ کسانی است که چنان با کارشان درآمیختهاند که تفکیک آنها از یکدیگر ممکن نیست، کاری که به بخشی از زندگی و نفس کشیدنهایشان تبدیل شده است. گاهی از خودمان بپرسیم چقدر آدم محتوا هستیم؟
عالیی بود مث همیشه
عالی بود. از زاویه جالبی به موضوع پرداخته اید.